اهداف تجاوز عراق به ايران





مقدمه: نگاهي به روند شكل گيري جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي و آزادسازي خونين شهر، كه خرمشهر شد و حماسه ها آفريده گرديد. حال از منظر كلان به تجاوزي كه از سوي يك كشور، عليه كشور ديگر صورت مي گيرد با تحليل هاي زير به آن پرداخته مي شود:

الف ـ سابقه تاريخي:

آنچه به سابقه و پيشينه برمي گردد و آن را دامنه و وسعت مي دهد، اختلافاتي است كه بر اثر مرور زمان سابقه تاريخي يافته و زمينه مساعدي براي بروز اختلافات مجدد مي گردد. اختلافات مرزي ايران و عراق امروزي به دوران حكومت سلسله صفوي در ايران و دولت عثماني كه عراق فعلي بخشي از خاك آن بوده، بازمي گردد.
سلطان محمد دوم پادشاه عثماني در سال ۱۴۵۳ ميلادي با فتح قسطنطنيه به حيات هزار ساله امپراطوري روم شرقي (بيزانس) خاتمه داد و با تاسيس امپراطوري نيرومند عثماني در صدد كشورگشايي برآمد. ايران بزرگ نيز از جمله اهداف او به شمار مي آمد.
اما در سال ۱۵۰۲ ميلادي سلسله صفويه، توسط شاه اسماعيل صفوي در ايران تاسيس شد، كه هدف اصلي خود را حفظ تماميت ارضي ايران از خطر هجوم تركان عثماني قرار داد.
صفويان از سوي ديگر مذهب شيعه را به عنوان دين رسمي مردم ايران اعلام نمودند كه اين امر در حل اختلافات داخلي و تحكيم وحدت مردم نقش بسزايي داشت و تا حدودي از استيلاي عثماني بر ايران جلوگيري كرد.
مطالعه تاريخ روابط سياسي ايران و عثماني نشان مي دهد كه نبردهاي خونين بين اين دو كشور حدود چهارصد سال ادامه داشته است. البته نقش كشورهاي اروپايي را نبايد در تشديد جنگ هاي بين آنها ناديده گرفت!
كشورهاي اروپايي از زماني كه دولت قدرتمند صفويه در مقابل عثماني قد علم كرد، همواره با تحريك و توطئه كوشيدند قدرت عظيم امپراطوري عثماني را متوجه ايران كنند تا مانع از توسعه فتوحات آنان در اروپا شوند.
جنگ هاي طولاني و بعضاً شديد ايران و عثماني به اروپاييان فرصتي داد تا نه تنها وضعيت مطلوبي در داخل پيدا كنند، بلكه به فكر جهانگشايي و توسعه تجارت و بازرگاني در ديگر قاره ها باشند.
جرج وستون مي گويد: (۱ )
«امپراطوري صوفي (صفوي) در اين زمان، افساري به ترك ها زده و مانع از آن شد كه دنياي مسيحيت بيش از اين متحمل زيان شود».
نكته مهم در تاريخ منازعات ايران و عثماني اين است كه سرزمين عراق قبل از تاسيس امپراطوري عثماني، بخشي از خاك ايران بوده و خاندان آق قويونلو بر آن حكمفرمايي داشت، اما در سال ۱۶۳۸ ميلادي به وسيله سلطان مراد چهارم براي هميشه از خاك ايران جدا شد.

قراردادهاي مهم ايران و عثماني (عراق)

از سال ۱۵۵۵ ميلادي كه عهدنامه معروف به آماسيه (۲) بين ايران و عثماني امضاء شد تا عهدنامه مرزي ۱۹۷۵ ميلادي (كه بين ايران و عراق امروزي امضاء شد) يعني در طول بيش از ۴۵۰ سال، حدود ۱۸ عهدنامه بين دو كشور به امضاء رسيد كه اين امر نشان دهنده عمق اختلافات و منازعات بين ايران و عثماني است و نيز تعدادي از قراردادهاي مهم بين المللي اين دو كشور مي توان به موارد زير اشاره كرد:
۱ـ قرارداد آماسيه به سال ۱۵۵۵ ميلادي
۲ـ قرارداد زهاب به سال ۱۶۳۹ ميلادي
۳ـ قرارداد كردان به سال ۱۷۴۶ ميلادي
۴ـ قرارداد اول از روم به سال ۱۸۲۳ ميلادي
۵ـ عهدنامه دوم از روم به سال ۱۸۴۷ ميلادي
۶ـ پروتكل تهران به سال ۱۹۱۱ميلادي
۷ـ پروتكل اسلامبول به سال ۱۹۱۳ ميلادي
۸ـ كميسيون تجديد حدود به سال ۱۹۱۴ ميلادي
۹ـ قرارداد ۱۹۳۷ به سال ۱۹۳۷ ميلادي
۱۰ـ عهدنامه ۱۹۷۵ به سال ۱۹۷۵ ميلادي

عهدنامه :۱۹۷۵

در اجراي قطعنامه ۳۴۸ شوراي امنيت، هيات هاي نمايندگي دو كشور ايران و عراق، مدت ۱۷ روز (۲۱ مرداد تا ۶ شهريور ماه ۱۳۵۳ هجري خورشيدي) در اسلامبول تركيه با يكديگر ملاقات و مذاكره نمودند. اين امر مقارن با تشديد حملات كردها با حمايت مستقيم و موثر ايران بود. در اين مذاكره توافق شد كه وزيران خارجه دو كشور با يكديگر ديدار نمايند و به دنبال آن وزراي خارجه دو كشور در ژانويه ۱۹۷۵ ميلادي در اسلامبول با يكديگر ملاقات كردند، لكن نتيجه مطلوبي از مذاكرات حاصل نشد، چراكه وزير خارجه وقت عراق بر حاكميت كشورش بر اروندرود پافشاري داشته و آن را جزو سرزمين ملي عراق قلمداد مي نمود.
در مارس ۱۹۷۵ ميلادي (اسفندماه سال ۱۳۵۳ هجري خورشيدي) جلسه سالانه سران اوپك در شهر الجزيره كشور الجزاير تشكيل گرديد. رئيس جمهوري وقت الجزاير كه ميزبان اجلاس اوپك بود، براي حل اختلاف بين دو كشور ايران و عراق ميانجي شد و روساي هر دو كشور ايران و عراق با آن موافقت كردند و در روزهاي ۴ تا ۶ مارس دو جلسه مذاكره طولاني بين شاه ايران و صدام حسين كه در آن موقع معاون رئيس جمهوري وقت عراق بود، انجام گرفت. هواري بومدين رئيس جمهوري الجزاير كه در اين گفت وگوها حضور داشت و در جلسه آخر سران اوپك، در ميان تعجب حاضرين خطاب به روساي كشورهاي شركت كننده اعلام داشت:
«خوشوقتم به اطلاع شما برسانم كه روز گذشته يك توافق كلي بين دو كشور برادر ايران و عراق براي پايان دادن به اختلافات آنها حاصل شد.»
توافق طرفين با نام اعلاميه الجزاير در تاريخ ۶ مارس سال ۱۹۷۵ ميلادي برابر با ۱۵ اسفندماه سال ۱۳۵۳ هجري خورشيدي به شرح زير انتشار يافت:
1- طرفين مرزهاي زميني خود را بر اساس پروتكل اسلامبول ۱۹۱۳ و صورتجلسه ۱۹۱۴ تعيين مي كنند.
2- دو كشور، مرزهاي آبي خود را بر اساس خط تالوگ تعيين مي كنند.
3- طرفين متعهد مي شوند كه به منظور قطع هر گونه رخنه و نفوذ كه جنبه خرابكارانه داشته باشد در مرزهاي خود كنترلي دقيق و موثر را اعمال كنند.
4- مقررات فوق عوامل تجزيه ناپذير براي يك راه حل كلي بوده، در نتيجه نقض هر يك از مفاد فوق مغاير روحيه توافق الجزيره است.
عهدنامه ۱۹۷۵ و پروتكل هاي منضم به آن به تصويب مجالس قانونگذاري ايران و عراق رسيده و اسناد تصويب آن در ۲۲ ژوئن سال ۱۹۷۶ ميلادي در تهران مبادله شد و از همان تاريخ قراردادهاي مذكور لازم الاجراء گرديد و چون طبق ماده ۱۰۲ منشور سازمان ملل متحد معاهدات بين دو يا چند كشور بايد در دفتر سازمان ملل متحد به ثبت برسد، كليه اسناد فوق به شماره هاي ۱۴۹۰۳ تا ۱۴۹۰۷ تحت عنوا ن معاهدات ايران و عراق در دبيرخانه سازمان ملل متحد به ثبت رسيد.

ب ـ اهداف تجاوز عراق به ايران

۱ـ حاكميت مطلق بر اروندرود: يكي از اختلافات عمده ايران و عراق، به مرز مشترك دو كشور در اروندرود مربوط مي شود. بر اساس اصول و مقررات حقوق بين الملل، مرز دو كشور بايد خط تالوگ باشد و تالوگ يك كلمه قديمي آلماني است كه به معني دره مي باشد و در اصطلاح به عميق ترين نقطه رودخانه گفته مي شود.
دولت عراق در تاريخ ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۸۰ ميلادي عهدنامه مرزي ۱۹۷۵ و اعلاميه الجزاير را به طور يك جانبه لغو نمود و سپس در ۲۱ سپتامبر از طريق زمين، هوا و دريا به حمله اي گسترده و همه جانبه عليه ايران دست زد، صدام حسين در سخنان خود در جلسه فوق العاده مجلس ملي عراق در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۸۰ ميلادي در اين مورد اظهار داشت:
من در برابر شما اعلام مي كنم كه موافقتنامه ۶ مارس ۱۹۷۵ از نظر ما كان لم يكن تلقي مي شود. بنابراين وضعيت حقوقي شط العرب بايد به وضع قبل از مارس ۱۹۷۵ برگردد. اين رودخانه با تمام حقوقي كه از حاكميت مطلق عراق بر آن ناشي مي شود، جزو تماميت عربي عراق است، همانطور كه در سراسر تاريخ در نام و در واقعيت چنين بوده است.
صدام حسين حاكم وقت عراق از تهاجم و تجاوز به ايران، هدف خود را آشكارا دستيابي كامل بر شط العرب كه آرزوي ديرين همه سردمداران عراق در طول تاريخ بوده است، بيان مي كند. اما اين بار صدام با جرات و گستاخي هر چه تمامتر حاكميت مطلق بر آن را مطرح كرده ولي چون عهدنامه مرزي ۱۹۷۵ را مغاير با آن مي بيند، لغو يك طرفه آن را اعلام مي كند تا مانعي بر سر راه تجاوز وحشيانه او وجود نداشته باشد.
۲ـ استرداد جزاير سه گانه: بهانه ديگر رژيم عراق از تجاوز به خاك ايران، استرداد جزاير سه گانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك بود، در حالي كه اين ادعا هيچ گونه مبناي تاريخي و حقوقي نداشت. شايان ذكر است كه جزاير سه گانه جزو مجمع الجزاير ايران بوده و قسمتي از آن به حساب مي آيد.
صدام حسين اسنادي از خود به جا گذاشت كه تجاوز بر نامه دار و حساب شده او به خاك جمهوري اسلامي ايران را نشان مي دهد. صدام حسين قصد داشت به بهانه دفاع از كيان و مرز و بوم كشورهاي عربي، جنگ را منطقه اي كند تا با درگير كردن كليه كشورهاي عربي (آسيايي و آفريقايي) منطقه با ايران اسلامي به اهداف خود برسد و دقيقاً با به كارگيري اين حربه توانست كمك هاي مالي و تسليحاتي و تبليغاتي دولت هاي عرب منطقه را به سوي جبهه هاي خود سرازير كند. او در سخنراني ها و مصاحبه هاي دلفريب همواره خود را نماينده اعراب در جنگ با ايران معرفي مي كرد.
۳ـ تجزيه خوزستان: اهداف تجاوزكارانه رژيم عراق تنها به حاكميت مطلق بر اروندرود و استرداد جزاير سه گانه خلاصه نمي شد، بلكه دولت عراق نسبت به استان خوزستان ايران نيز چشم طمع داشت. دولت عراق هر گاه اختلافاتش با دولت ايران شديد مي شد، در كنار مسايل ادعايي، موضوع عربي بودن استان خوزستان را مطرح مي كرد و آن راجزء لايتجزاي كشور عراق معرفي مي كرد.
دولت عراق در حوالي سال هاي ۱۹۶۹ ميلادي مبادرت به تغيير اساسي نقشه ها كرد تا اين خواست توسعه طلبانه را منعكس كند. به عنوان مثال دولت عراق در كنگره معلمان عرب نقشه اي به نام خارطه الاحواز ارائه كرد كه به موجب آن بخشي از خاك ايران كه ۲۶ شهر را شامل مي شد به عنوان يك منطقه مستقل به نام احواز و جزيي از خاك عراق معرفي شده بود. دولت عراق اين نقشه را به تصويب كنگره مذكور رسانيد و قرار شد كه مدارس عربي نيز آموزش داده شود.
اقدامات دولت عراق در تجزيه استان خوزستان: (از زمان عبدالكريم قاسم تا صدام حسين)
1- تشكيل جبهه آزادي بخش اهواز يا جبهه التحرير با هدف آزادسازي عربستان (خوزستان) در سال ۱۳۳۷ هجري خورشيدي با حمايت عراق در استان خوزستان.
2- انتشار كتاب سفيد توسط وزارت امور خارجه عراق در دي ماه ۱۳۳۸ هجري خورشيدي در اين كتاب ادعا شده بود:
دولت عثماني از شهر و بندر محمره (خرمشهر) كه تابع عراق بود به نفع ايران صرف نظر كرد.
3- درخواست رفراندوم تحت نظارت سازمان ملل متحد، توسط روزنامه عراقي «الثوره» در زمان عبدالكريم قاسم، ادعاي روزنامه مذكور، بر الحاق استان خوزستان به عراق، عرب زبان بودن اكثريت جمعيت استان خوزستان بوده است.
4- طرح مساله عربستان (خوزستان) در جامعه عرب توسط دولت عراق در سال ۱۳۴۲ هجري خورشيدي.
5- تشكيل كنفرانس حقوقدانان عرب در بغداد در سال ۱۳۴۳ ه.خ در جهت و اهداف خاص خود!
6- جلب حمايت دولت هاي مصر و سوريه از تصميم كنفرانس حقوقدانان عرب در بغداد، كه اين امر موجب شد در سال ۱۳۴۴ ه.خ دولت ايران سفير خود را از سوريه احضار و سفارت را در آن كشور تعطيل كند.
7- تشكيل سازمان ها و گروه هاي علني و مخفي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي، توسط رژيم صدام حسين در سراسر خوزستان و كردستان از جمله اهواز و خرمشهر، سپس پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي.
8- تشكيل مركز فرهنگي خلق عرب كه در اوايل پيروزي انقلاب در اهواز تشكيل گرديد. (اين مركز مستقيماً از كنسولگري عراق در خرمشهر تغذيه و رهبري مي شد.

پ ـ پيشينه تجاوز

رژيم عراق پس از تهيه، تفهيم اهداف تجاوز و نظرخواهي از دوستان منطقه اي و اربابان خارجي خود در پي فرصتي مناسب بود تا آن را به مرحله اجرا درآورد. زيرا بهانه اي براي آغاز تجاوز كه سرپوشي بر مقاصد توسعه طلبانه او باشد از اهميت خاصي برخوردار بوده است با وجود اينكه سران رژيم عراق در خلال راه اندازي جنگ تبليغاتي گسترده عليه ايران، اهداف تجاوز، نظير حاكميت مطلق بر اروندرود و استرداد جزاير سه گانه را در لابه لاي مصاحبه ها مطرح مي كردند اما هيچ كدام نتوانستند به عنوان صداي زنگ تجاوز براي افكار عمومي به حساب آيند.
حتي بعضي از سران رژيم عراق به گونه اي حرف مي زدند كه گويي با ايران در حال جنگ هستند تا شايد از اين طريق ايران را وادار به عكس العمل هاي مشابه و افكار جهانيان را متوجه خود سازند. به عنوان مثال نعيم حداد رئيس سابق مجلس ملي عراق اظهار داشت:
«عراق به طور قاطع هر گونه ميانجيگري را ميان خود و ايران مردود مي داند (۳)
به طوري كه ملاحظه مي شود نعيم حداد جنگ بين ايران و عراق را دو ماه پيش از حمله سراسري، ۳۱ شهريور سال ۵۹ هجري خورشيدي جريان يافته تلقي كرده و از ميانجيگري و مذاكره سخن مي گويد. اما اين بهانه ها نتوانست توجيهي براي آغاز حمله سراسري باشد. از اين رو پس از مشورت با دوستان و اربابان خارجي، دولت عراق بهترين دستاويز براي شروع تجاوز را لغو قرارداد ،۱۹۷۵ الجزاير دانست. رژيم عراق تصور كرد كه ادعاهايي براي لغو قرارداد الجزاير وجود دارد كه تا حدودي مي تواند توجيه كننده آغاز تجاوز باشد.
در مجموع اختلافات ارضي دولتين ايران و عراق بر سر مساله مرزآبي و حقوق كشتيراني دو كشور در اروندرود تعيين دقيق مرزهاي زميني در اثر پافشاري عراق روي اجراي قرارداد تحميلي ۱۹۱۳ ميلادي بالاخره در سال ۱۳۴۸ هجري خورشيدي منجر به تمركز نيروهاي نظامي دو كشور در طول مرزها گرديد. بحران تا سال ۱۳۵۳ هجري خورشيدي ادامه يافته و با مسايل سياسي داخلي دو كشور و منطقه آميخته گرديد اما نهايتاً اختلافات دو كشور با موافقتنامه الجزاير ۱۹۷۵ ظاهراً برطرف گرديد، ولي رژيم متجاوز عراق همه قراردادها را يك طرفه لغو نمود و تجاوز آشكاري را با پيشينه اي ساختگي و تعريف شده به ميهن اسلامي ايران آغاز نمود.خرمشهر در اين ميان يكي از مهمترين نقاطي بود كه توسط بعثيان عراقي به اشغال درآمد و با حماسه دلاورمردان و زنان ايراني به خونين شهر، شهرت يافت.
با آغاز جنگ و تجاوز ارتش عراق به ايران در صحنه عمليات خوزستان با عرض بيش از ۳۰۰ كيلومتر و وضعيت زمين، منطقه عمليات به سه منطقه عمليات نبرد تقريباً مستقل مجزا گرديد كه عبارت بودند از:
... ، اين مناطق عملياتي كه هدف هاي استراتژيكي نيروهاي مسلح ايران را براي بيرون راندن تجاوز از خاك كشور و ادامه عمليات را در صورت ضرورت معين و مشخص مي كردند، هر يك از ويژگي هاي خاصي برخوردار بوده و موقعيت به خصوصي در استراتژيك جنگ داشتند. در منطقه عمليات دزفول و شوش گلوگاه حياتي خوزستان «گره مواصلاتي شمال انديمشك» و در منطقه سوسنگرد و بستان پيوستگي سراسري جبهه عراق و تهديد اهواز از سمت غرب وجود داشت و بالاخره در منطقه جنوب غربي اهواز ـ خرمشهر، شهرهاي بزرگ و پرجمعيتي چون اهواز، جزيره آبادان و بندر خرمشهر و در منطقه عقب آن بندر ماهشهر و بندر امام (رحمت الله علیه) واقع شده و به ويژه وجود منابع و تاسيسات نفتي و صنعتي اهميت خاصي به اين منطقه نبرد مي دادند.
صدام حسين پس از اشغال خرمشهر فكر كرد كه اين شهر براي هميشه به خاك عراق ضميمه شده است و هيچ گاه فكر نمي كرد كه ايران توان بازپس گيري آن را داشته باشد. از اين رو با خيالي راحت اقدام به ساختن امكاناتي وسيع نمود.
اما خوش خيالي هاي صدام براي تجزيه خوزستان و الحاق آن به خاك عراق، هرگز نتوانست به خود جامه عمل بپوشاند، زيرا دلاورمردان جبهه اسلام در ايران در نبردي سنگين و مقاومتي بي نظير، با توكل به عنايات الهي، خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ هجري خورشيدي از چنگال دژخيمان بعثي آزاد ساختند و اين پاره جدا ناشدني پيكر ايران را از لوث وجود بعثيون پاكسازي نمودند.

خرمشهر چگونه آزاد شد

آزادسازي خرمشهر در جريان نبرد بيت المقدس شكل گرفت. اين عمليات كه در ابتدا با نام عمليات طرح كربلا ۳ طراحي شده بود با شركت گسترده نيروهاي سه گانه ارتش جمهوري اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيروهاي بسيج مردمي، جهاد سازندگي و.... از تاريخ دهم ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۱ هجري خورشيدي به مدت ۲۶ روز در جنوب غربي اهواز انجام گرفت و از جمله نبردهاي موفق ايران بوده است كه علاوه بر پايان دادن به ۱۹ ماه اشغال نظامي قسمتي از استان خوزستان، ضربه اي قاطع به نيروهاي متجاوز عراقي وارد نموده و عبور سريع و غافلگيرانه از رودخانه كارون و تصرف سرپلي وسيع به مساحت ۷۰۰۰ كيلومتر مربع در زماني كوتاه به عنوان يكي از برجسته ترين نبردهاي نظامي ايران ثبت گرديد. هر چند آزادسازي خرمشهر حيثيت و اعتبار نظامي ايران در جهان را افزايش داد اما نتيجه اين عمليات از مرز موفقيت هاي نظامي فراتر رفت و كارشناسان نظامي و دستگاه هاي تبليغاتي جهان را وادار ساخت كه به پيروزي هاي گسترده ايران اعتراف كنند در اين نبرد اكثر يگان هاي ارتش متجاوز عراق در اين منطقه توان رزمي خود را از دست داده و تعداد زيادي از سربازان آن كشته و زخمي شدند و بيش از نوزده هزار تن از آنان به اسارت ارتش اسلام درآمدند.
... ، اما ارتش عراق اين بار نيز مانند عمليات فتح المبين شكست خفت بار خود را يك عقب نشيني تاكتيكي اختياري عنوان كرد!
ضربه اي كه در عمليات بيت المقدس (فتح خرمشهر) بر پيكر ارتش به اصطلاح شكست ناپذير عراق وارد شد، تمامي محاسبات رژيم عراق را دگرگون كرد و صدام حسين اين متجاوز مغرور در جاده سرازيري شكست قرار گرفت و در حالي كه عرق شرم از شكست وعده هاي تجزيه خوزستان را بر چهره داشت كشكول گدايي را به دوش گرفت و براي صلح و برقراري آتش بس به همگان متوسل شد، زيرا مي دانست با دست خود آتشي را برافروخته كه جز با سوختن و نابودي او فروكش نخواهد كرد.
نتايج فتح خرمشهر: عمليات بيت المقدس يكي از بزرگ ترين و درخشان ترين نبردهاي ارتش، سپاه، بسيج و جهادگران در طول هشت سال دفاع مقدس بود. اين عمليات در واقع كمر رژيم عراق را شكست اما از آن پس حاميان او در منطقه كمك هاي خود را چندين برابر افزايش داده تا او را براي مدتي هر چند كوتاه سرپا نگهدارند.
عمليات بيت المقدس در سه مرحله زير انجام شد: (۱۰/۲/۶۱ تا ۳/۳/۶۱)
مناطق اشغالي در دست دشمن ۵۴۰۰ كيلومترمربع
مرحله اول: از تاريخ ۱۰/۲/۱۳۶۱ هجري خورشيدي شروع و منجر به تصرف قسمتي از جاده خرمشهر ـ اهواز گرديد. (۱۱۰۰ كيلومترمربع)
مرحله دوم: از تاريخ ۱۶/۲/۱۳۶۱ هجري خورشيدي شروع و منجر به تصرف قسمتي از خطور مرزي بين المللي و تخليه دشمن در هويزه ـ كرخه نور گرديد. (۳۹۰۰ كيلومتر مربع)
مرحله سوم: از تاريخ ۱۹/۲/۱۳۶۱ هجري خورشيدي شروع و منجر به محاصره خرمشهر و سپس آزادسازي آن در ۳/۳/۱۳۶۱ هجري خورشيدي گرديد. (آزادي خرمشهر + ۳۸۰ كيلومتر مربع)

نيروهاي دشمن داخل منطقه خرمشهر

۱ـ نيروهاي پياده دشمن: تعداد ۳۶۰۰۰ نفر پياده
۲ـ نيروهاي زرهي دشمن: ۴۱ گردان تانك (۱۴۳۵ دستگاه تانك)
۳ـ نيروهاي مكانيزه دشمن: ۳۸ گردان (۱۳۳۰ نفربر زرهي) + (۵۳۰ قبضه انواع توپ)
توضيح: دو لشگر ۱۱ پياده و ۳ زرهي در منطقه خرمشهر مستقر بودند.
تعداد اسراي دشمن در مراحل سه گانه عمليات پيروزمند بيت المقدس:
مرحله اول: تعداد ۳۰۷۲ نفر اسير جنگي
مرحله دوم: تعداد ۱۶۳۴ نفر اسير جنگي
مرحله سوم: تعداد ۲۲۹۴ نفر اسير جنگي كه در ادامه مرحله سوم منجر به آزادي شهر مقاوم خونين شهر (خرمشهر) گرديد و تعداد ۱۲۰۰۰ نفر به اسارت رزمندگان پرتوان ايراني درآمدند و جمع كل اسراي جنگي در فتح خرمشهر به تعداد ۱۹۰۰۰ نفر (افسر + درجه دار + سرباز) رسيد و نكته مهم و قابل ملاحظه اين است كه از تعداد ۳۶۰۰۰ نفر نيروهاي عراقي در منطقه خرمشهر حدود ۳۵۰۰۰ يا اسير شدند و يا كشته شدند و اين درسي بود براي متجاوزين كه ديگر خيال واهي تجاوز به سر نداشته باشند.

پى نوشت:

(۱) كتاب ايران و جهان از مغول تا قاجاريه ـ عبدالحسين نوابي (تهران ـ نشر هما ـ سال ۱۳۶۴ . ص ۱۵۲)
(۲) آماسيه: محلي در آسياي صغير
(۳) روزنامه الوطن به تاريخ ۱۳/۷/۱۹۸۰ ميلادي برابر ۲۲/۴/۱۳۵۹ هجري خورشيدي

1- آرشيو سازمان عقيدتي و سياسي ارتش
2- نبرد بيت المقدس (چاپ دانشكده افسري ارتش) به سال ۱۳۶۴ هجري خورشيدي
3- بررسي حقوقي ـ سياسي تجاوز رژيم عراق به ايران اسلامي
مولف ـ اسماعيل منصوري لاريجاني ـ انتشارات تابان
4- ميراث خوار استعمار ـ مهدي بهار ـ تهران ـ انتشارات اميركبير سال ۱۳۴۴
5- ريشه تاريخي اختلافات ايران و عراق ـ منوچهر پارسا
6- كانون هاي بحران در خليج فارس ـ اصغر جعفري ولداني
منبع: پايداري- پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس